نوشته هاي سارا به دارا قسمت سوم

چه رنجي مي كشد آنكس كه انسان است و از احساس سرشار

نوشته هاي سارا به دارا قسمت سوم

قسمت سوم

ديوار

سر بر ديوار مي نهم و مي گريم افسوس كه شانه هايت هيچ گاه تكيه گاه من نبود............

تو با من غريبگي مي كني...

كام من از طعم عشق تو,هر روز تلخ تر مي شود

كاش جام عشقت مرا مست و مدهوش نمي كرد............

ديوار مرا با سكوتش دلداري مي دهد..................



تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد